غیر ممکن

تاوان خواستن غیر ممکن بدست نیاوردن اون چیزیه که میخو ای

دوست یابی

میخوام در مورد کسی بنویسم که میتونه بیشترین تاثیر رو تو زندگی هر انسانی داشته باشه , در واقع میتونه مسیر زندگی هر انسانی رو به نوبه ی خودش عوض کنه.کسی که تو زندگی نزدیکترین شخص به هر انسانیه.خوب این شخص کسی جز دوست نیست.که این دوست هر کسی میتونه باشه.البته در اینجا منظورم از یک دوست , دوست معمولی نیست , منظورم شخصی هست که از هر کسی تو این کره ی خاکی به ما نزدیکتره.

هدف اصلی من از بیان این موضوع , اشاره کردن به اشتباهی هست که خیلی از افراد در انتخاب دوست که یکی از مهمترین انتخاب های زندگیه مرتکب میشن.

اشتباه این افراد اینجاست که با وجود اینکه میدونن فردی رو که برای دوستی انتخاب کردند انسان مناسبی برای یک رابطه ی سالم نیست با گفتن این حرف که (بد بودن دیگران بر من تاثیری ندارد) خودش رو قانع میکنه و با آن شخص معاشرت میکنه , اما باید دانست که معاشرت دوستانه روی ضمیر ناخودآگاه تاثیر گذاشته و در نهایت تاثیر سوء خودش رو تحمیل میکنه.


میرود از سینه ها در سینه ها                              از ره پنهان صلاح و کینه ها


باید به این نکته توجه داشت که بر اثر معاشرت زیاد رفتار و طبع دوستتان در شما تاثیر خودش رو تحمیل میکنه و دست شما نیست که انتخاب کنید چون اینجا همه چیز دست ضمیر ناخودآگاهه و شما با انتخاب اون فرد و معاشرت با اون  , این راه رو براش باز گذاشتید.


منشین با بدان که صحبت بد                              گرچه پاکی تو را پلید کند


آفتاب ار چه روشن است او را                              پاره ای  ابر  ناپدید   کند         

                                                                                                                حکیم سنائی


در آخر هم باید به این نکته  اشاره کنم که وقتی 2 بین نفر دوستی برقرار میشه ,

حتما وجه مشترکی در آنها بوده.

بر همین مبنا میشه گفت دوست انسان نشانه ی شخصیت اوست.


آن  حکیمی  گفت دیدم  در  تکی                             می دویدی زاغ با یک لک لکی


در عجب ماندم  بجستم حالشان                             تا چه قدر مشترک یابم  نشان 


چون شدم نزدیک و من حیران و دنگ                        خود بدیدم هر دو آن بودند لنگ

                                                                                

زمان

بیشتر افرادی که تو زندگی موفق نیستن , وقتی میخوان خود  رو  با یک آدم موفق مقایسه کنن هزار تا دلیل میارن که وضعیت خودشون رو توجیه کنن و اینکه موفق نشدنشون تقصیر روزگار بوده یا شانس نداشتن یا موقعیت نداشتن یا هزارتا دلیل دیگه که هرکسی میتونه واسه خودش بیاره.

ولی واقعیت اینه که , کسی که موفق تره به دلیل اینه که از وقتش استفاده ی بهتری کرده و در واقع از ساعت های زندگیش خوب استفاده کرده و هرگز وقت رو تو زندگیش بیهوده  هدر نداده.

تنها وجه مشترک انسانهای موفق و ناموفق زمان است

در واقع این نحوه ی استفاده از زمان هست که انسانها رو به 2   دسته ی موفق و ناموفق تقسیم میکنه

بن بست

گاهی اوقات آدم تو راه رسیدن به هدف های بزرگ, جلوی  خودش یه بن بست میبینه.این بن بست , ناامیدی و ترس از نرسیدن به هدف است و یا هر دلیلی که هرکس میتونه با اون خودش رو توجیح کنه.و این نمیتونه ضعف باشه . در واقع باید برای رسیدن به هدف های بزرگ از هدف های کوچک شروع کرد , وقتی روی هدف کوچک برنامه ریزی کنیم و به آن دست پیدا کنیم ,  تکرار این کار  موجب میشه اعتماد به نفس بالا بره و همین میتونه یه شروع خوب باشه که روی هدف بزرگتر برنامه ریزی کرد.

شاید این کار ظاهرا ساده باشه ولی فوق العاده جواب میده.

 برای رسیدن به رویا باید هر روز کاری انجام داد(شما همان چیزی میشوید که بیشتر اوقات به آن می اندیشید) . و قبل از آن باید زمان دقیق تعیین کرد.وقتی زمانی تعیین نشه تضمینی برای رسیدن به آن هدف نیست . و باید این سوال را همیشه از خود پرسید(در حال حاضر , ارزشمندترین استفاده  از وقت من چیست ؟ ), اینکه چقدر زمان داری مهم نیست , چگونه میگذرانی مهم است.


در قلب خود بنویس که هر روز بهترین روز سال است ( امرسون)



5 راه ساده برای افزایش هوش

مغز شما مانند ماهیچه ها به تمرین نیاز دارد، اگر شما مرتب این تمرین ها را در راه درست خود انجام دهید، مهارت بیشتری در اندیشیدن بدست خواهید آورد و تمرکزتان افزایش می یابد. اما اگر هیچگاه از مغزتان استفاده نکنید یا از داروهای شیمیایی نامناسب استفاده کنید، توانایی تان برای یادگیری و تفکر از بین می رود.

در اینجا ۵ راه ساده شرح داده می شود که هر کسی قادر است به وسیله آن از سلولهای خاکستری اش استفاده ی بهتری کند.

1-تماشای تلویزیون را به حداقل برسانید. این معامله سختی است، مردم بسیار دوست دارند که مانند یک گیاه تنها پای تلویزیون بنشینند و زل بزنندمشکل اینجاست که تلویزیون از ظرفیت روحی شما استفاده ای نمی کند یا به آن اجازه تغذیه شدن نمی دهد. مانند این است که یک ماهیچه انرژی بسوزاند اما از مزایای سلامتی این سوخت و ساز استفاده ای نکند.

آیا بعد از تماشای تلویزیون به مدت چند ساعت احساس خالی بودن نمی کنید؟ چشمانتان به سوزش می افتد و از تمرکز بروی این جعبه بزرگ خسته می شود، حتی قادر به خواندن یک کتاب هم نخواهید بود. پس زمانی که نیاز به آرامش و استراحت دارید، بجای این کار، یک کتاب بخوانید، اگر خیلی خسته اید، موسیقی گوش کنید. اگر با خانواده و دوستان هستید، تلویزیون را خاموش کنید و با هم گفتگو کنید. تمام اینها بیشتر از تلویزیون از مغز شما استفاده خواهند کرد.

2-ورزش کنید. شاید فکر کنید اگر بجای ورزش کردن کتاب بخوانید، بیشتر یاد می گیرید، اما ورزش کردن باعث می شود، در ساعتهای بعد از تمرین، بازده شما بالاتر رود و بهتر یاد بگیرید. استفاده از بدن، ذهن شما را آزاد می کند و موجی از انرژی پدید می آورد. روحیه می گیرید و می توانید به سادگی تمرکز کنید.

3-کتابهای چالش انگیز بخوانید. بسیاری از مردم دوست دارند کتابهای عامه پسند و تعلیقی بخوانند. اما این کتابها عموما برای مغز محرک نیست. اگر میخواهید توانایی تفکر و نوشتن را بهبود بخشید، باید کتابی بخوانید که شما را وادار به تمرکز کند. خواندن یک کتاب کلاسیک می تواند نگرش شما به دنیا را تغییر دهد و شما را با لغتهای ارزشمند و ظریف تر گذشته آشنا کند. از این که دنبال لغتی بروید که نمی دانید، نترسید، از عبارات سنگین و حجیم آن هراس نداشته باشید. زمان کافی بگذارید و دوباره بخوانید تا با شیوه نوشتن نویسنده آشنا شوید. این نوع کتاب خواندن بهتر از تمام کتابهای نخ نما و تعلیقی موجود در بازار است.

4-زود به رختخواب بروید و زود از خواب برخیزید. هیچ چیز به اندازه کم خوابی تمرکز را سخت نمی کند. یکی از رازهای جوانی این است که زود به رختخواب بروید و بیشتر از ۸ساعت نخوابید. اگر صبح دیر بیدار شوید و برای جبران آن دیر بخوابید، سست و بیحال از خواب برمیخیزید و نمی توانید تمرکز کنید. گفته می شود که ساعتهای اول صبح بهترین زمان برای آرامش و بازده مناسب است. اگر فرصت دارید در طول روز، زمانی که احساس خواب آلودگی می کنید، ده تا بیست دقیقه چرت بزنید. بیشتر از این شما را کسل می کند اما چرت کوتاه شما را شاداب می کند.

5-زمانی برای بررسی بازتاب اعمال خود در نظر بگیرید. از آنجا که زندگی ما بیشتر مشوش و گیج کننده شده ، خود ما نیز همواره در عجله و تاب و تب ایم بدون اینکه به آن توجه کنید. تمرکز در این حال دشوار می شود زیرا همواره در حال سرزنش کردن خود هستیم در نتیجه زمانی را برای تنها بودن و بررسی زندگی و سازماندهی افکار و اولویت بندی مسئولیت های خود در نظر بگیرید. بعد از آن بهتر می فهمید چه چیز مهم تر است و چه چیز مهم نیست. سپس چیزهای بی اهمیت دیگر در ذهن شما جایی ندارد و آزارتان نمی دهد و ذهن سبک تر میشود.

 

این هم چندتا ورزش برای ذهن


1-جهت مخالف


با انجام دادن کارهای روزمره‌تان با دست مخالفتان (اگر راست دست هستید، از دست چپتان استفاده کنید) بین سلول‌های مغز اتصال ایجاد کنید. اگر راست دست هستید، از دست چپتان برای کارهای روزمره مثل مسواک زدن، شانه کردن مو، خوردن استفاده کنید؛ حتی سعی کنید با دست چپتان بنویسید. آیا استفاده از دست مخالفتان در طول روز آسان‌تر می‌شود؟


2- یادداشت برداری


خودتان را به یادداشت‌برداری عادت دهید. هر زمانی که اطلاعات مهمی دریافت کردید یادداشت کنید؛ مثلاً موقع مراجعه به پزشک، وکیل یا هر موقعیتی که ممکن است موجب استرس و عصبانیت شما شود و باعث شود که ذهن و حافظه شما را بپوشاند. چند برگه سفید را در یک فایل بگذارید و هنگام برگزاری جلساتتان از آن استفاده کنید تا نکات مهمی که در جلسه‌تان مطرح شده است را ثبت و ضبط نمایید.


3-شمارش معکوس


در این‌جا یک تمرین فکری آورده شده است که به ذهنتان کمک می‌کند. سه تمرین زیر را انجام دهید:

از 200 شروع کنید، معکوس بشمارید، و از هر شماره 5 عدد کم کنید؛ به عبارت دیگر با اختلاف 5 عدد شمارش معکوس کنید.

از 150 شروع کنید، با اختلاف 7 شماره شمارش معکوس کنید (از هر عدد، 7 شماره کم کنید و شمارش معکوس نمایید).

از 100 شروع کنید، با اختلاف 3 شماره، شمارش معکوس کنید (از هر عدد، 3 شماره کم کنید و شمارش معکوس نمایید).